با خواندن پستی در لینکدین به مقالهای در مدیوم با این نشانی رسیدم که به نوعی بازگوکنندهی دیدگاه شخصی من نیز است. در روزهایی که بحث هوش مصنوعی در همهجا داغ است، استارتاپها و شرکتهای متعددی در این حوزه فعالیتهای گوناگونی را آغاز کردهاند. با این حال، واقعیت آن است که هوش مصنوعی اغلب یک قابلیت (Feature) در کنار سایر امکانات یک محصول است، نه یک محصول مستقل و کامل (بهویژه با استناد به «دلیل ششم» مقاله). به همین دلیل، زمانی که شرکتهایی مانند گوگل یا متا از هوش مصنوعی در کنار سایر خدمات خود استفاده میکنند، معمولاً به موفقیتی پایدارتر دست مییابند.
مقالهی یادشده، هشت دلیل اصلی برای عمر کوتاه بسیاری از استارتاپهای فعال در حوزهی هوش مصنوعی برمیشمارد:
۱. بیشتر استارتاپها در حال کار بر روی ایدههایی مشابهاند؛ ابزارهایی مانند تولید محتوا یا کپشننویس که تنها پوستهای بر مدلهای آماده هستند. این مسئله فینفسه منفی نیست، اما ظرفیت توسعهی چندانی نیز ندارد.
۲. هزینههای تبلیغات و جذب مشتری بسیار بالا است، بهویژه زمانی که استارتاپ صرفاً واسطهای میان کاربر و سامانههایی مانند OpenAI باشد.
۳. مدلهای متنباز بهسرعت در حال رشدند و مزیت رقابتی مدلهای تجاری را کاهش میدهند.
۴. اغلب ایدهها تفاوت بنیادینی با نمونههای موجود ندارند و صرفاً در قالبی جدید عرضه میشوند.
۵. هزینهی اجرای مدلهای هوش مصنوعی (بهویژه زیرساختهای سختافزاری مانند GPU) بالاست و حاشیهی سود را با چالش مواجه میکند.
۶. شرکتهای بزرگ (نظیر گوگل یا گیتهاب) هوش مصنوعی را به محصولات موجود خود میافزایند؛ بنابراین کاربران نیازی به استفاده از ابزارهای مجزا ندارند. در این شرایط، هوش مصنوعی بیشتر یک قابلیت است تا یک محصول مستقل.
۷. بازار این حوزه بهزودی وارد مرحلهی ادغام خواهد شد و بسیاری از بازیگران کوچک حذف میشوند.
۸. تنها گروه محدودی از استارتاپها باقی خواهند ماند؛ آنهایی که دادهی منحصربهفرد در اختیار دارند و واقعاً مسئلهای واقعی را حل میکنند.